خاطرات روزانه

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سلام اسم من هایده س البته اسم مستعارم .اسمی که مادرم قرار بود برام انتخاب کنه ولی به خاطر اینکه اسم خواننده ی معروف هایده بود روم نزاشت .من دانشجوی ترم 7 دانشگاه آزادم و متولد 77 . تهران زندگی میکنم .بگذریم از اینکه سال آخر دبیرستان چقدر تو زندگیم بدبختی کشیدم ولی فعلا به عنوان کارآموز سر یه کاری میرم . رشتمم مهندسی کامپیوتره . تا حالا وبلاگ ننوشتم پس اگه بد مینویسم منو ببخشید. میدونم الان خیلیاتون میگید رشته ی مهندسی کامپیوتر ،وبلااااگگ ننوشششته!!!!!! بله خاطرات روزانه...
ما را در سایت خاطرات روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hastime بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

بعد از اینکه نتونستم رشته و دانشگاه مورد علاقمو قبول شم خیلی حالم بد شد . شبا خوابم نمیبرد و این موضوع همزمان بود با اون عشق ممنوعه.بعد از اینکه عشق ممنوعه م به پایان رسید(بعدا تعریف میکنم قضیشو) خیلی افسرده بودم و حس میکردم تو دنیا هیچی ندارم نه کار نه درس نه اخلاق و نه حتی خدا. خیلیییی وقت بود که نماز نمیخوندم تا اینکه یه روزی با خودم گفتم من که هیچی ندارم حداقل بزار خدارو داشته باشم تا آرامش داشته باشم .بعد از اینکه شروع به نماز خوندن کردم به طرز معجزه خاطرات روزانه...
ما را در سایت خاطرات روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hastime بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

قبل از اینکه بخام چیز دیگه ای بگم یه نکته ای رو باید بگم که من آدمی نیستم که بیخودی عاشق کسی بشم مثلا عاشق قیافش بشم .اصولا عاشق رفتار آدما میشم . اون یک ماهی که همه رو زیر نظر داشتم دیدم همه ی پسرای شرکتمون با دخترا شوخیای بد میکنن به جز پارسا .پارسا پسر مودبی بود که با همه خوب رفتار میکرد و میخاست به همه کمک کنه .هر چیزی که بلد بود رو بدون غرور به بقیه یاد میداد و به فکر همه بود.نگران حال همه بود .مثلا اگه یه وقت من خوابم میومد و سرمو میذاشتم رو میز فک خاطرات روزانه...
ما را در سایت خاطرات روزانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hastime بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06